دمای بدن نشان می‌دهد که انرژی دریافتی در موش‌های نر با وزن طبیعی، اما نه ناشی از رژیم غذایی، هزینه انرژی را جبران می‌کند.

از بازدید شما از Nature.com سپاسگزاریم.نسخه مرورگری که استفاده می کنید پشتیبانی محدودی از CSS دارد.برای بهترین تجربه، توصیه می کنیم از یک مرورگر به روز شده استفاده کنید (یا حالت سازگاری را در اینترنت اکسپلورر غیرفعال کنید).در عین حال، برای اطمینان از پشتیبانی مداوم، سایت را بدون استایل و جاوا اسکریپت ارائه می کنیم.
اکثر مطالعات متابولیک در موش ها در دمای اتاق انجام می شود، اگرچه در این شرایط، بر خلاف انسان، موش ها انرژی زیادی را صرف حفظ دمای داخلی می کنند.در اینجا، وزن طبیعی و چاقی ناشی از رژیم غذایی (DIO) را به ترتیب در موش‌های C57BL/6J که با غذای خوراکی یا 45 درصد رژیم غذایی پرچرب تغذیه شدند، توصیف می‌کنیم.موش ها به مدت 33 روز در دماهای 22، 25، 27.5 و 30 درجه سانتی گراد در سیستم کالریمتری غیرمستقیم قرار گرفتند.ما نشان می‌دهیم که مصرف انرژی به صورت خطی از 30 درجه سانتی‌گراد به 22 درجه سانتی‌گراد افزایش می‌یابد و در هر دو مدل ماوس در دمای 22 درجه سانتی‌گراد حدود 30 درصد بیشتر است.در موش‌های با وزن طبیعی، مصرف غذا با EE مقابله کرد.در مقابل، موش‌های DIO با کاهش EE، مصرف غذا را کاهش ندادند.بنابراین، در پایان مطالعه، موش‌های 30 درجه سانتی‌گراد وزن بدن، توده چربی و گلیسرول و تری گلیسیرید پلاسما بالاتر از موش‌های 22 درجه سانتی‌گراد داشتند.عدم تعادل در موش DIO ممکن است به دلیل افزایش رژیم غذایی مبتنی بر لذت باشد.
موش متداول ترین مدل حیوانی مورد استفاده برای مطالعه فیزیولوژی و پاتوفیزیولوژی انسان است و اغلب حیوان پیش فرضی است که در مراحل اولیه کشف و توسعه دارو استفاده می شود.با این حال، موش ها از چندین جنبه فیزیولوژیکی مهم با انسان متفاوت هستند، و در حالی که می توان از مقیاس آلومتریک تا حدی برای ترجمه به انسان استفاده کرد، تفاوت های بزرگ بین موش و انسان در تنظیم حرارت و هموستاز انرژی نهفته است.این یک تناقض اساسی را نشان می دهد.میانگین توده بدن موش های بالغ حداقل هزار برابر کمتر از موش های بالغ است (50 گرم در مقابل 50 کیلوگرم)، و نسبت سطح به جرم حدود 400 برابر به دلیل تبدیل هندسی غیر خطی توصیف شده توسط Mee متفاوت است. .معادله 2. در نتیجه، موش ها به طور قابل توجهی گرمای بیشتری را نسبت به حجم خود از دست می دهند، بنابراین نسبت به دما حساس تر، بیشتر مستعد هیپوترمی هستند و میانگین متابولیسم پایه ده برابر بیشتر از انسان ها دارند.در دمای استاندارد اتاق (~22 درجه سانتیگراد)، موش ها باید مصرف انرژی کل خود (EE) را حدود 30 درصد افزایش دهند تا دمای بدن را حفظ کنند.در دماهای پایین تر، EE در دمای 15 و 7 درجه سانتی گراد در مقایسه با EE در 22 درجه سانتی گراد، حتی بیشتر از حدود 50% و 100% افزایش می یابد.بنابراین، شرایط استاندارد مسکن واکنش تنش سرمایی را القا می‌کند، که می‌تواند قابلیت انتقال نتایج موش به انسان را به خطر بیندازد، زیرا انسان‌هایی که در جوامع مدرن زندگی می‌کنند بیشتر زمان خود را در شرایط گرما خنثی می‌گذرانند (زیرا نسبت سطح پایین‌تر به حجم ما را کمتر به آن حساس می‌کند. دما، همانطور که یک منطقه گرما خنثی (TNZ) در اطراف خود ایجاد می کنیم، 19 تا 30 درجه سانتی گراد است، در حالی که موش ها دارای نوار بالاتر و باریک تری هستند که فقط 2 تا 4 درجه سانتی گراد را پوشش می دهد، 8 در واقع، این مهم است. این جنبه در سالهای اخیر توجه قابل توجهی را به خود جلب کرده است. که در موش ها گرمازایی را تشکیل می دهد.بنابراین، اینکه دمای بحرانی پایین‌تر در محدوده حرارتی در موش‌های تک زانو نزدیک‌تر به 25 درجه سانتی‌گراد یا نزدیک‌تر به 30 درجه سانتی‌گراد 4، 7، 8، 10، 12 بحث‌برانگیز است.EE و سایر پارامترهای متابولیک به چند ساعت تا چند روز محدود شده‌اند، بنابراین میزان تأثیر قرار گرفتن طولانی‌مدت در دماهای مختلف بر پارامترهای متابولیک مانند وزن بدن مشخص نیست.مصرف، استفاده از سوبسترا، تحمل گلوکز، و غلظت لیپید و گلوکز پلاسما و هورمون های تنظیم کننده اشتها.علاوه بر این، تحقیقات بیشتری برای تعیین میزان تاثیر رژیم غذایی بر این پارامترها مورد نیاز است (موش‌های DIO در رژیم غذایی پرچرب ممکن است بیشتر به سمت یک رژیم غذایی مبتنی بر لذت (هدونیک) گرایش داشته باشند).برای ارائه اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع، ما تأثیر دمای پرورش را بر پارامترهای متابولیک فوق‌الذکر در موش‌های نر بالغ با وزن طبیعی و موش‌های نر چاق ناشی از رژیم غذایی (DIO) در رژیم غذایی پرچرب 45 درصد بررسی کردیم.موش ها حداقل به مدت سه هفته در دمای 22، 25، 27.5 یا 30 درجه سانتیگراد نگهداری شدند.دمای کمتر از 22 درجه سانتیگراد مورد مطالعه قرار نگرفته است زیرا مسکن استاندارد حیوانات به ندرت کمتر از دمای اتاق است.ما دریافتیم که موش‌های DIO با وزن معمولی و تک دایره‌ای به طور مشابه به تغییرات دمای محوطه از نظر EE و بدون توجه به شرایط محوطه (با یا بدون مواد پناهگاه/تودرتو) پاسخ دادند.با این حال، در حالی که موش‌های با وزن نرمال میزان غذای دریافتی خود را بر اساس EE تنظیم کردند، دریافت غذای موش‌های DIO تا حد زیادی مستقل از EE بود و در نتیجه وزن موش‌ها افزایش یافت.با توجه به داده‌های وزن بدن، غلظت‌های پلاسمایی لیپیدها و اجسام کتون نشان داد که موش‌های DIO در دمای 30 درجه سانتی‌گراد نسبت به موش‌های 22 درجه سانتی‌گراد تعادل انرژی مثبت‌تری داشتند.دلایل اساسی تفاوت در تعادل انرژی دریافتی و EE بین وزن طبیعی و موش DIO نیاز به مطالعه بیشتر دارد، اما ممکن است به تغییرات پاتوفیزیولوژیکی در موش DIO و تأثیر رژیم غذایی مبتنی بر لذت در نتیجه رژیم چاق مرتبط باشد.
EE بطور خطی از 30 به 22 درجه سانتیگراد افزایش یافت و در 22 درجه سانتیگراد در مقایسه با 30 درجه سانتیگراد حدود 30٪ بیشتر بود (شکل 1a,b).نرخ تبادل تنفسی (RER) مستقل از دما بود (شکل 1c، d).مصرف غذا با دینامیک EE مطابقت داشت و با کاهش دما افزایش یافت (همچنین 30٪ بیشتر در 22 درجه سانتیگراد در مقایسه با 30 درجه سانتیگراد (شکل 1e,f). مصرف آب. حجم و سطح فعالیت به دما بستگی نداشت (شکل 1). 1 گرم).
موش های نر (C57BL/6J، 20 هفته، مسکن انفرادی، 7 نفر) به مدت یک هفته قبل از شروع مطالعه در قفس های متابولیک در دمای 22 درجه سانتیگراد قرار گرفتند.دو روز پس از جمع‌آوری داده‌های پس‌زمینه، دما با افزایش 2 درجه سانتی‌گراد در ساعت 06:00 در روز (شروع فاز نور) افزایش یافت.داده ها به صورت میانگین ± خطای استاندارد میانگین ارائه می شوند و فاز تاریک (18:00-06:00 ساعت) با یک کادر خاکستری نشان داده می شود.a مصرف انرژی (kcal/h)، b مصرف انرژی کل در دماهای مختلف (kcal/24h)، c نرخ تبادل تنفسی (VCO2/VO2: 0.7-1.0)، d میانگین RER در فاز روشن و تاریک (VCO2/VO2) (مقدار صفر به صورت 0.7 تعریف می شود).e مصرف تجمعی غذا (g)، f 24h کل مصرف غذا، g 24h کل مصرف آب (ml)، h 24h کل مصرف آب، i سطح فعالیت تجمعی (m) و j سطح فعالیت کل (m/24h).).موش ها به مدت 48 ساعت در دمای مشخص شده نگهداری شدند.داده های نشان داده شده برای 24، 26، 28 و 30 درجه سانتی گراد به 24 ساعت آخر هر چرخه اشاره دارد.موش ها در طول مطالعه تغذیه شدند.اهمیت آماری با اندازه گیری های مکرر آنالیز واریانس یک طرفه و سپس آزمون مقایسه چندگانه توکی مورد آزمایش قرار گرفت.ستاره ها نشان دهنده اهمیت برای مقدار اولیه 22 درجه سانتیگراد هستند، سایه ها نشان دهنده اهمیت بین گروه های دیگر است. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001. *P<0.05، **P<0.01، **P<0.001، ****P<0.0001. *P<0.05،**P <0.01،**P <0.001،****P <0.0001. *P<0.05،**P <0.01،**P <0.001،****P <0.0001. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001. *P<0.05، **P<0.01، **P<0.001، ****P<0.0001.مقادیر متوسط ​​برای کل دوره آزمایشی (0-192 ساعت) محاسبه شد.n = 7.
همانطور که در مورد موش های با وزن طبیعی، EE به صورت خطی با کاهش دما افزایش می یابد و در این مورد، EE نیز در دمای 22 درجه سانتی گراد در مقایسه با 30 درجه سانتی گراد حدود 30 درصد بیشتر بود (شکل 2a,b).RER در دماهای مختلف تغییر نکرد (شکل 2c، d).برخلاف موش‌های با وزن طبیعی، مصرف غذا با EE به عنوان تابعی از دمای اتاق سازگار نبود.مصرف غذا، مصرف آب و سطح فعالیت مستقل از دما بود (شکل 2e-j).
موش های نر (C57BL/6J، 20 هفته) DIO به مدت یک هفته قبل از شروع مطالعه به طور جداگانه در قفس های متابولیک در دمای 22 درجه سانتیگراد قرار گرفتند.موش ها می توانند از 45% HFD به صورت آزاد استفاده کنند.پس از سازگاری به مدت دو روز، داده های پایه جمع آوری شد.متعاقباً در ساعت 06:00 (آغاز فاز نور) یک روز در میان دما با افزایش 2 درجه سانتیگراد افزایش یافت.داده ها به صورت میانگین ± خطای استاندارد میانگین ارائه می شوند و فاز تاریک (18:00-06:00 ساعت) با یک کادر خاکستری نشان داده می شود.a مصرف انرژی (kcal/h)، b مصرف انرژی کل در دماهای مختلف (kcal/24h)، c نرخ تبادل تنفسی (VCO2/VO2: 0.7-1.0)، d میانگین RER در فاز روشن و تاریک (VCO2/VO2) (مقدار صفر به صورت 0.7 تعریف می شود).e مصرف تجمعی غذا (g)، f 24h کل مصرف غذا، g 24h کل مصرف آب (ml)، h 24h کل مصرف آب، i سطح فعالیت تجمعی (m) و j سطح فعالیت کل (m/24h).).موش ها به مدت 48 ساعت در دمای مشخص شده نگهداری شدند.داده های نشان داده شده برای 24، 26، 28 و 30 درجه سانتی گراد به 24 ساعت آخر هر چرخه اشاره دارد.موش ها تا پایان مطالعه در 45% HFD نگهداری شدند.اهمیت آماری با اندازه گیری های مکرر آنالیز واریانس یک طرفه و سپس آزمون مقایسه چندگانه توکی مورد آزمایش قرار گرفت.ستاره ها نشان دهنده اهمیت برای مقدار اولیه 22 درجه سانتیگراد هستند، سایه ها نشان دهنده اهمیت بین گروه های دیگر است. *P <0.05، ***P <0.001، ****P <0.0001. *P <0.05، ***P <0.001، ****P <0.0001. *Р<0,05, ***Р<0,001, ****Р<0,0001. *P<0.05، ***P<0.001، ****P<0.0001. *P <0.05،***P <0.001،****P <0.0001. *P <0.05،***P <0.001،****P <0.0001. *Р<0,05, ***Р<0,001, ****Р<0,0001. *P<0.05، ***P<0.001، ****P<0.0001.مقادیر متوسط ​​برای کل دوره آزمایشی (0-192 ساعت) محاسبه شد.n = 7.
در یک سری آزمایشات دیگر، تأثیر دمای محیط را بر روی همان پارامترها، اما این بار بین گروه‌هایی از موش‌ها که دائماً در دمای مشخصی نگهداری می‌شدند، بررسی کردیم.موش ها به چهار گروه تقسیم شدند تا تغییرات آماری در میانگین و انحراف استاندارد وزن بدن، چربی و وزن طبیعی بدن به حداقل برسد (شکل 3a-c).پس از 7 روز سازگاری، 4.5 روز EE ثبت شد.EE به طور قابل توجهی تحت تأثیر دمای محیط هم در ساعات روشنایی روز و هم در شب قرار می گیرد (شکل 3d)، و با کاهش دما از 27.5 درجه سانتی گراد به 22 درجه سانتی گراد به صورت خطی افزایش می یابد (شکل 3e).در مقایسه با گروه های دیگر، RER گروه 25 درجه سانتی گراد تا حدودی کاهش یافته بود و هیچ تفاوتی بین گروه های باقی مانده وجود نداشت (شکل 3f,g).مصرف غذا به موازات الگوی EE تقریباً 30٪ در دمای 22 درجه سانتیگراد در مقایسه با 30 درجه سانتیگراد افزایش یافته است (شکل 3h,i).مصرف آب و سطوح فعالیت بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت (شکل 3j,k).قرار گرفتن در معرض دماهای مختلف تا 33 روز منجر به تفاوت در وزن بدن، توده بدون چربی و توده چربی بین گروه ها نشد (شکل 3n-s)، اما منجر به کاهش تقریباً 15 درصدی توده بدون چربی بدن در مقایسه با نمرات خود گزارش شده (شکل 3n-s).3b، r، c)) و توده چربی بیش از 2 برابر افزایش یافته است (از ~ 1 گرم به 2-3 گرم، شکل 3c، t، c).متأسفانه، کابینت 30 درجه سانتی گراد دارای خطاهای کالیبراسیون است و نمی تواند داده های EE و RER دقیقی را ارائه دهد.
- وزن بدن (الف)، توده بدون چربی (ب) و توده چربی (ج) پس از 8 روز (یک روز قبل از انتقال به سیستم SABLE).d مصرف انرژی (کیلو کالری در ساعت).e میانگین مصرف انرژی (0-108 ساعت) در دماهای مختلف (کیلو کالری/24 ساعت).f نسبت تبادل تنفسی (RER) (VCO2/VO2).g میانگین RER (VCO2/VO2).h کل غذای مصرفی (گرم).i میانگین مصرف غذا (گرم در 24 ساعت).j کل مصرف آب (ml).k میانگین مصرف آب (ml/24h).l سطح فعالیت تجمعی (m).m میانگین سطح فعالیت (m/24h).n وزن بدن در روز هجدهم، o تغییر وزن بدن (از روز هشتم به روز هجدهم)، p توده بدون چربی در روز هجدهم، q تغییر در توده بدون چربی (از روز هشتم به روز هجدهم)، r توده چربی در روز 18 و تغییر توده چربی (از 8- تا 18 روز).معنی‌داری آماری اندازه‌گیری‌های مکرر توسط Oneway-ANOVA و سپس آزمون مقایسه چندگانه توکی مورد آزمایش قرار گرفت. *P <0.05، **P <0.01، ***P <0.001، ****P <0.0001. *P <0.05، **P <0.01، ***P <0.001، ****P <0.0001. *P <0.05، **P <0.01، ***P <0.001، ****P <0.0001. *P<0.05، **P<0.01، ***P<0.001، ****P<0.0001. *P <0.05،**P <0.01، P <0.001، P <0.0001. *P <0.05،**P <0.01، P <0.001، P <0.0001. *P <0.05، **P <0.01، ***P <0.001، ****P <0.0001. *P<0.05، **P<0.01، ***P<0.001، ****P<0.0001.داده ها به صورت میانگین + خطای استاندارد میانگین ارائه می شوند، فاز تاریک (18:00-06:00 ساعت) با کادرهای خاکستری نشان داده می شود.نقاط روی هیستوگرام نشان دهنده تک تک موش ها هستند.مقادیر متوسط ​​برای کل دوره آزمایشی (0-108 ساعت) محاسبه شد.n = 7.
موش ها از نظر وزن بدن، توده بدون چربی و توده چربی در ابتدا مطابقت داده شدند (شکل 4a-c) و در دمای 22، 25، 27.5 و 30 درجه سانتیگراد مانند مطالعات با موش های با وزن طبیعی نگهداری شدند..هنگام مقایسه گروه‌های موش، رابطه بین EE و دما رابطه خطی مشابهی را با دما در طول زمان در همان موش نشان داد.بنابراین، موش‌هایی که در دمای 22 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شوند، حدود 30 درصد بیشتر از موش‌هایی که در دمای 30 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شوند، انرژی مصرف می‌کنند (شکل 4d، e).هنگام مطالعه اثرات در حیوانات، دما همیشه بر RER تأثیر نمی گذارد (شکل 4f،g).مصرف غذا، مصرف آب و فعالیت به طور قابل توجهی تحت تأثیر دما قرار نگرفت (شکل 4h-m).پس از 33 روز پرورش، موش های 30 درجه سانتی گراد وزن بدن به طور قابل توجهی بالاتر از موش های 22 درجه سانتی گراد داشتند (شکل 4n).در مقایسه با نقاط پایه مربوطه خود، موش‌هایی که در دمای 30 درجه سانتی‌گراد پرورش یافته‌اند وزن بدن به‌طور قابل‌توجهی نسبت به موش‌هایی که در دمای 22 درجه سانتی‌گراد پرورش یافته‌اند، داشتند (میانگین ± خطای استاندارد میانگین: شکل 4o).افزایش وزن نسبتاً بالاتر به دلیل افزایش توده چربی (شکل 4p, q) به جای افزایش توده بدون چربی (شکل 4r, s) بود.مطابق با مقدار EE کمتر در دمای 30 درجه سانتی گراد، بیان چندین ژن BAT که عملکرد/فعالیت BAT را افزایش می دهند در 30 درجه سانتی گراد در مقایسه با 22 درجه سانتی گراد کاهش یافت: Adra1a، Adrb3 و Prdm16.سایر ژن‌های کلیدی که عملکرد/فعالیت BAT را نیز افزایش می‌دهند تحت تأثیر قرار نگرفتند: Sema3a (تنظیم رشد نوریت)، Tfam (بیوژنز میتوکندری)، Adrb1، Adra2a، Pck1 (گلوکونئوژنز) و Cpt1a.با کمال تعجب، Ucp1 و Vegf-a، مرتبط با افزایش فعالیت ترموژنیک، در گروه 30 درجه سانتی گراد کاهش نیافت.در واقع، سطح Ucp1 در سه موش بالاتر از گروه 22 درجه سانتی گراد بود و Vegf-a و Adrb2 به طور قابل توجهی افزایش یافتند.در مقایسه با گروه 22 درجه سانتیگراد، موشهای نگهداری شده در دمای 25 درجه سانتیگراد و 27.5 درجه سانتیگراد هیچ تغییری نشان ندادند (شکل تکمیلی 1).
- وزن بدن (الف)، توده بدون چربی (ب) و توده چربی (ج) پس از 9 روز (یک روز قبل از انتقال به سیستم SABLE).d مصرف انرژی (EE، kcal/h).e میانگین مصرف انرژی (0-96 ساعت) در دماهای مختلف (کیلو کالری/24 ساعت).f نسبت تبادل تنفسی (RER، VCO2/VO2).g میانگین RER (VCO2/VO2).h کل غذای مصرفی (گرم).i میانگین مصرف غذا (گرم در 24 ساعت).j کل مصرف آب (ml).k میانگین مصرف آب (ml/24h).l سطح فعالیت تجمعی (m).m میانگین سطح فعالیت (m/24h).n وزن بدن در روز 23 (گرم)، o تغییر در وزن بدن، p توده بدون چربی، q تغییر در توده بدون چربی (g) در روز 23 نسبت به روز 9، تغییر در توده چربی (گرم) در 23 روز، چربی جرم (g) نسبت به روز 8، روز 23 نسبت به روز هشتم.معنی‌داری آماری اندازه‌گیری‌های مکرر توسط Oneway-ANOVA و سپس آزمون مقایسه چندگانه توکی مورد آزمایش قرار گرفت. *P <0.05، ***P <0.001، ****P <0.0001. *P <0.05، ***P <0.001، ****P <0.0001. *Р<0,05, ***Р<0,001, ****Р<0,0001. *P<0.05، ***P<0.001، ****P<0.0001. *P <0.05،***P <0.001،****P <0.0001. *P <0.05،***P <0.001،****P <0.0001. *Р<0,05, ***Р<0,001, ****Р<0,0001. *P<0.05، ***P<0.001، ****P<0.0001.داده ها به صورت میانگین + خطای استاندارد میانگین ارائه می شوند، فاز تاریک (18:00-06:00 ساعت) با کادرهای خاکستری نشان داده می شود.نقاط روی هیستوگرام نشان دهنده تک تک موش ها هستند.مقادیر میانگین برای کل دوره آزمایشی (96-0 ساعت) محاسبه شد.n = 7.
موش‌ها نیز مانند انسان‌ها، محیط‌های کوچکی را برای کاهش اتلاف حرارت به محیط ایجاد می‌کنند.برای تعیین کمیت اهمیت این محیط برای EE، ما EE را در دمای 22، 25، 27.5 و 30 درجه سانتی گراد، با یا بدون محافظ چرمی و مواد تودرتو ارزیابی کردیم.در دمای 22 درجه سانتی گراد، افزودن پوسته های استاندارد EE را تا حدود 4 درصد کاهش می دهد.افزودن بعدی مواد تودرتو، EE را 3-4٪ کاهش داد (شکل 5a,b).هیچ تغییر قابل توجهی در RER، مصرف غذا، مصرف آب، یا سطوح فعالیت با افزودن خانه‌ها یا پوست‌ها + رختخواب مشاهده نشد (شکل 5i-p).افزودن پوست و مواد تودرتو نیز به طور قابل توجهی EE را در 25 و 30 درجه سانتی گراد کاهش داد، اما پاسخ ها از نظر کمی کوچکتر بودند.در دمای 27.5 درجه سانتیگراد هیچ تفاوتی مشاهده نشد.قابل‌توجه، در این آزمایش‌ها، EE با افزایش دما کاهش می‌یابد، در این مورد حدود 57 درصد کمتر از EE در 30 درجه سانتی‌گراد در مقایسه با 22 درجه سانتی‌گراد (شکل 5c-h) کاهش می‌یابد.همان تجزیه و تحلیل فقط برای فاز نور انجام شد، جایی که EE به نرخ متابولیک پایه نزدیک‌تر بود، زیرا در این مورد موش‌ها عمدتاً در پوست استراحت می‌کردند، که منجر به اندازه‌های اثر قابل مقایسه در دماهای مختلف شد (شکل تکمیلی 2a-h). .
داده‌های مربوط به موش‌ها از مواد پناهگاه و لانه (آبی تیره)، خانه اما بدون مواد تودرتو (آبی روشن)، و مواد خانه و آشیانه (نارنجی).مصرف انرژی (EE، کیلو کالری در ساعت) برای اتاق های a، c، e و g در دمای 22، 25، 27.5 و 30 درجه سانتی گراد، b، d، f و h به معنای EE (کیلو کالری در ساعت) است.IP داده‌ها برای موش‌هایی که در دمای 22 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شوند: i تعداد تنفس (RER، VCO2/VO2)، j میانگین RER (VCO2/VO2)، k مصرف غذا تجمعی (g)، l میانگین مصرف غذا (g/24 ساعت)، m کل مصرف آب (mL)، n میانگین AUC مصرف آب (mL/24h)، o فعالیت کل (m)، p میانگین سطح فعالیت (m/24h).داده ها به صورت میانگین + خطای استاندارد میانگین ارائه می شوند، فاز تاریک (18:00-06:00 ساعت) با کادرهای خاکستری نشان داده می شود.نقاط روی هیستوگرام نشان دهنده تک تک موش ها هستند.معنی‌داری آماری اندازه‌گیری‌های مکرر توسط Oneway-ANOVA و سپس آزمون مقایسه چندگانه توکی مورد آزمایش قرار گرفت. *P <0.05، **P <0.01. *P <0.05، **P <0.01. *Р<0,05, **Р<0,01. *P<0.05، **P<0.01. *P <0.05،**P <0.01. *P <0.05،**P <0.01. *Р<0,05, **Р<0,01. *P<0.05، **P<0.01.مقادیر متوسط ​​برای کل دوره آزمایشی (0-72 ساعت) محاسبه شد.n = 7.
در موش‌های با وزن طبیعی (2 تا 3 ساعت ناشتا)، پرورش در دماهای مختلف باعث تفاوت معنی‌داری در غلظت پلاسمایی TG، 3-HB، کلسترول، ALT و AST نشد، اما HDL به عنوان تابعی از دما بود.شکل 6 الف-ه).غلظت پلاسمایی ناشتا لپتین، انسولین، پپتید C و گلوکاگون نیز بین گروه‌ها تفاوتی نداشت (شکل‌های 6g-j).در روز آزمایش تحمل گلوکز (پس از 31 روز در دماهای مختلف)، سطح پایه گلوکز خون (5-6 ساعت ناشتا) تقریباً 5/6 میلی‌مولار بود، بدون تفاوت بین گروه‌ها. تجویز گلوکز خوراکی غلظت گلوکز خون را به طور قابل توجهی در همه گروه ها افزایش داد، اما هم غلظت اوج و هم سطح افزایشی زیر منحنی ها (iAUCs) (15-120 دقیقه) در گروه موش هایی که در دمای 30 درجه سانتی گراد قرار داشتند کمتر بود (نقاط زمانی فردی: P < 0.05-P <0.0001، شکل 6k، l) در مقایسه با موش های نگهداری شده در دمای 22، 25 و 27.5 درجه سانتیگراد (که بین یکدیگر تفاوتی نداشتند). تجویز گلوکز خوراکی غلظت گلوکز خون را به طور قابل توجهی در همه گروه ها افزایش داد، اما هم غلظت اوج و هم سطح افزایشی زیر منحنی ها (iAUCs) (15-120 دقیقه) در گروه موش هایی که در دمای 30 درجه سانتی گراد قرار داشتند کمتر بود (نقاط زمانی فردی: P < 0.05-P <0.0001، شکل 6k، l) در مقایسه با موش های نگهداری شده در دمای 22، 25 و 27.5 درجه سانتیگراد (که بین یکدیگر تفاوتی نداشتند). Пероральное введение глюкозы значительно повышало концентрацию глюкозы в крови во همه گروهها, так и площадь приращения под кривыми (iAUC) (15–120 30 درجه سانتی گراد (отдельные временные точки: P < 0,05–P < 0,0001, рис 6k, l) по сравнению с мышами, содержащимися при 22, 25 و 27,5 درجه سانتیگراد (которые не различались между собой). تجویز خوراکی گلوکز به طور قابل توجهی غلظت گلوکز خون را در همه گروه ها افزایش داد، اما هم غلظت اوج و هم سطح افزایشی زیر منحنی ها (iAUC) (15-120 دقیقه) در گروه موش 30 درجه سانتی گراد کمتر بود (نقاط زمانی جداگانه: P <0.05- P <0.0001، شکل 6k، l) در مقایسه با موش های نگهداری شده در دمای 22، 25 و 27.5 درجه سانتی گراد (که با یکدیگر تفاوتی نداشتند).口服葡萄糖的给药显着增加了所有组的血糖浓度,但在30 درجه سانتیگراد 饲挺倻小下增加面积(iAUC) (15-120 分钟) 均较低(各个时间点:P <0.05–P <0.0001,图6k,l)与饲养在22、25 تا 27.5 درجه سانتیگراد アア口服 葡萄糖 的 给 药 显着 了 所有组 的 血糖 浓度 但 在 在 在 在 30 درجه سانتی گراد和 曲线 下 增加 面积 面积 (IAUC) (15-120 分钟) 均 较 低 各 个 点 点 点点 点:P <0.05–P <0.0001,图6k,l)与饲养在22、25和27.5°C 的小鼠(彼此之间淲تجویز خوراکی گلوکز به طور قابل توجهی غلظت گلوکز خون را در همه گروه ها افزایش داد، اما هم غلظت اوج و هم سطح زیر منحنی (iAUC) (15-120 دقیقه) در گروه موش های تغذیه شده با دمای 30 درجه سانتی گراد (تمام نقاط زمانی) کمتر بود.: P < 0,05–P < 0,0001، рис. : P <0.05–P <0.0001، شکل.6 لیتر، لیتر) در مقایسه با موش های نگهداری شده در دمای 22، 25 و 27.5 درجه سانتی گراد (بدون تفاوت با یکدیگر).
غلظت پلاسمایی TG، 3-HB، کلسترول، HDL، ALT، AST، FFA، گلیسرول، لپتین، انسولین، پپتید C و گلوکاگون در موش‌های نر بالغ DIO(al) پس از 33 روز تغذیه در دمای مشخص شده نشان داده شد. .موش ها 2 تا 3 ساعت قبل از خونگیری تغذیه نشدند.استثنا آزمایش تحمل گلوکز خوراکی بود که دو روز قبل از پایان مطالعه بر روی موش‌ها به مدت 6-5 ساعت ناشتا انجام شد و به مدت 31 روز در دمای مناسب نگهداری شد.موش ها با 2 گرم بر کیلوگرم وزن بدن به چالش کشیده شدند.سطح زیر داده منحنی (L) به عنوان داده افزایشی (iAUC) بیان می شود.داده ها به صورت میانگین ± SEM ارائه می شوند.نقطه ها نمونه های جداگانه را نشان می دهند. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P<0.05، **P<0.01، **P<0.001، ****P<0.0001، n=7. *P <0.05،**P <0.01،**P <0.001، P <0.0001، n = 7. *P <0.05،**P <0.01،**P <0.001، P <0.0001، n = 7. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P<0.05، **P<0.01، **P<0.001، ****P<0.0001، n=7.
در موش‌های DIO (همچنین 2-3 ساعت ناشتا)، غلظت کلسترول پلاسما، HDL، ALT، AST و FFA بین گروه‌ها تفاوت نداشت.هر دو TG و گلیسرول در گروه 30 درجه سانتیگراد در مقایسه با گروه 22 درجه سانتیگراد به طور قابل توجهی افزایش یافتند (شکل 7a-h).در مقابل، 3 گیگابایت در دمای 30 درجه سانتی گراد در مقایسه با 22 درجه سانتی گراد حدود 25 درصد کمتر بود (شکل 7b).بنابراین، اگرچه موش‌هایی که در دمای 22 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شوند، تعادل انرژی کلی مثبت داشتند، همانطور که افزایش وزن نشان می‌دهد، تفاوت در غلظت پلاسمایی TG، گلیسرول و 3-HB نشان می‌دهد که موش‌ها در دمای 22 درجه سانتی‌گراد هنگام نمونه‌برداری کمتر از 22 درجه بودند. سی.درجه سانتی گرادموش‌هایی که در دمای 30 درجه سانتی‌گراد پرورش یافته‌اند در وضعیت انرژی نسبتاً منفی‌تری قرار داشتند.مطابق با این، غلظت کبد گلیسرول و TG قابل استخراج، اما نه گلیکوژن و کلسترول، در گروه 30 درجه سانتی گراد بالاتر بود (شکل تکمیلی 3a-d).برای بررسی اینکه آیا تفاوت‌های وابسته به دما در لیپولیز (که توسط TG پلاسما و گلیسرول اندازه‌گیری می‌شود) نتیجه تغییرات داخلی در چربی اپیدیدیم یا اینگوینال است یا خیر، ما در پایان مطالعه، بافت چربی را از این ذخایر استخراج کردیم و مقدار اسید چرب آزاد را در خارج اندازه‌گیری کردیم. داخل بدنو آزادسازی گلیسرولدر تمام گروه‌های تجربی، نمونه‌های بافت چربی از انبارهای اپیدیدیم و اینگوینال حداقل دو برابر افزایش تولید گلیسرول و FFA را در پاسخ به تحریک ایزوپروترنول نشان دادند (شکل تکمیلی 4a-d).با این حال، هیچ تاثیری از دمای پوسته بر لیپولیز پایه یا ایزوپروترنول تحریک شده یافت نشد.مطابق با وزن بدن و توده چربی بالاتر، سطح لپتین پلاسما در گروه 30 درجه سانتی گراد به طور قابل توجهی بالاتر از گروه 22 درجه سانتی گراد بود (شکل 7i).برعکس، سطوح پلاسمایی انسولین و پپتید C بین گروه‌های دمایی تفاوتی نداشت (شکل 7k، k)، اما گلوکاگون پلاسما وابستگی به دما نشان داد، اما در این مورد تقریباً 22 درجه سانتی‌گراد در گروه مقابل دو بار مقایسه شد. تا 30 درجه سانتی گراداز جانب.گروه C (شکل 7l).FGF21 بین گروه های دمایی مختلف تفاوتی نداشت (شکل 7m).در روز OGTT، گلوکز خون پایه تقریباً 10 میلی مولار بود و بین موش‌هایی که در دماهای مختلف قرار داشتند تفاوتی نداشت (شکل 7n).تجویز خوراکی گلوکز باعث افزایش سطح گلوکز خون شد و در تمام گروه ها با غلظت حدود 18 میلی مولار 15 دقیقه پس از مصرف به اوج خود رسید.تفاوت معنی داری در iAUC (15-120 دقیقه) و غلظت در زمان های مختلف پس از دوز (15، 30، 60، 90 و 120 دقیقه) وجود نداشت (شکل 7n، o).
غلظت پلاسمایی TG، 3-HB، کلسترول، HDL، ALT، AST، FFA، گلیسرول، لپتین، انسولین، پپتید C، گلوکاگون و FGF21 در موش‌های نر بالغ DIO (ao) پس از 33 روز تغذیه نشان داده شد.دمای مشخص شدهموش ها 2 تا 3 ساعت قبل از خونگیری تغذیه نشدند.تست تحمل گلوکز خوراکی یک استثنا بود زیرا با دوز 2 گرم بر کیلوگرم وزن بدن دو روز قبل از پایان مطالعه در موش هایی که به مدت 6-5 ساعت ناشتا بودند و به مدت 31 روز در دمای مناسب نگهداری شدند، انجام شد.سطح زیر داده منحنی (o) به عنوان داده افزایشی (iAUC) نشان داده می شود.داده ها به صورت میانگین ± SEM ارائه می شوند.نقطه ها نمونه های جداگانه را نشان می دهند. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P<0.05، **P<0.01، **P<0.001، ****P<0.0001، n=7. *P <0.05،**P <0.01،**P <0.001، P <0.0001، n = 7. *P <0.05،**P <0.01،**P <0.001، P <0.0001، n = 7. *P <0.05، **P <0.01، **P <0.001، ****P <0.0001، n = 7. *P<0.05، **P<0.01، **P<0.001، ****P<0.0001، n=7.
قابلیت انتقال داده‌های جوندگان به انسان موضوع پیچیده‌ای است که نقش اصلی را در تفسیر اهمیت مشاهدات در زمینه تحقیقات فیزیولوژیکی و دارویی ایفا می‌کند.به دلایل اقتصادی و برای تسهیل تحقیقات، موش‌ها اغلب در دمای اتاق زیر ناحیه حرارتی خود نگهداری می‌شوند و در نتیجه سیستم‌های فیزیولوژیکی جبرانی مختلفی فعال می‌شوند که سرعت متابولیسم را افزایش می‌دهند و به طور بالقوه ترجمه‌پذیری را مختل می‌کنند.بنابراین، قرار گرفتن موش در معرض سرما ممکن است موش ها را به چاقی ناشی از رژیم غذایی مقاوم کند و ممکن است از افزایش قند خون در موش های تحت درمان با استرپتوزوتوسین به دلیل افزایش انتقال گلوکز غیر وابسته به انسولین جلوگیری کند.با این حال، مشخص نیست که قرار گرفتن طولانی مدت در معرض دماهای مختلف مرتبط (از اتاق تا گرما) تا چه اندازه بر هموستاز انرژی مختلف موش‌های با وزن طبیعی (روی غذا) و موش‌های DIO (در HFD) و پارامترهای متابولیک و همچنین میزان تأثیر می‌گذارد. که توانستند افزایش EE را با افزایش مصرف غذا متعادل کنند.هدف مطالعه ارائه شده در این مقاله، شفاف سازی این موضوع است.
ما نشان می‌دهیم که در موش‌های بالغ با وزن طبیعی و موش‌های نر DIO، EE با دمای اتاق بین 22 تا 30 درجه سانتی‌گراد رابطه معکوس دارد.بنابراین، EE در 22 درجه سانتیگراد حدود 30٪ بیشتر از 30 درجه سانتیگراد بود.در هر دو مدل ماوسبا این حال، یک تفاوت مهم بین موش‌های با وزن نرمال و موش‌های DIO این است که در حالی که موش‌های با وزن نرمال با تنظیم مصرف غذا بر این اساس با EE در دماهای پایین‌تر مطابقت داشتند، مصرف غذای موش‌های DIO در سطوح مختلف متفاوت بود.دمای مطالعه مشابه بود.پس از یک ماه، موش‌های DIO که در دمای 30 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شدند، وزن بدن و توده چربی بیشتری نسبت به موش‌هایی که در دمای 22 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شدند، به دست آوردند، در حالی که انسان‌های عادی در همان دما و برای مدت زمان مشابهی به تب نمی‌رفتند.تفاوت وابسته در وزن بدنوزن موشدر مقایسه با دماهای نزدیک به دما یا در دمای اتاق، رشد در دمای اتاق باعث شد موش‌های DIO یا وزن نرمال از رژیم غذایی پرچرب استفاده کنند، اما در رژیم غذایی موش با وزن معمولی وزن نسبتاً کمتری به دست آورند.بدنتوسط سایر مطالعات 17،18،19،20،21 پشتیبانی می شود اما نه توسط همه22،23.
توانایی ایجاد یک ریزمحیط برای کاهش تلفات حرارتی برای تغییر خنثی حرارتی به سمت چپ فرض شده است8، 12. در مطالعه ما، هم افزودن مواد تودرتو و هم پنهان‌سازی EE را کاهش داد اما منجر به خنثی حرارتی تا 28 درجه سانتیگراد نشد.بنابراین، داده‌های ما این را تایید نمی‌کند که نقطه پایین حرارتی در موش‌های بالغ تک زانو، با یا بدون خانه‌های غنی‌شده از نظر محیطی، باید ۲۶ تا ۲۸ درجه سانتی‌گراد باشد، همانطور که ۸،۱۲ نشان داده شده است، اما از دیگر مطالعات نشان‌دهنده گرما خنثی بودن حمایت می‌کند.دمای 30 درجه سانتی گراد در موش های با نقطه پایین 7، 10، 24. برای پیچیده تر شدن موضوع، نشان داده شده است که نقطه گرما خنثی در موش ها در طول روز ساکن نیست زیرا در مرحله استراحت (سبک) پایین تر است، احتمالاً به دلیل کالری کمتر. تولید در نتیجه فعالیت و ترموژنز ناشی از رژیم غذایی.بنابراین، در فاز روشن، نقطه پایین خنثی حرارتی ~29 درجه سانتیگراد و در فاز تاریک ~33 درجه سانتیگراد25 به نظر می رسد.
در نهایت، رابطه بین دمای محیط و مصرف انرژی کل توسط اتلاف گرما تعیین می شود.در این زمینه، نسبت سطح به حجم یک عامل تعیین‌کننده مهم در حساسیت حرارتی است که هم بر اتلاف گرما (مساحت سطح) و هم بر تولید گرما (حجم) تأثیر می‌گذارد.علاوه بر مساحت سطح، انتقال حرارت نیز توسط عایق (نرخ انتقال حرارت) تعیین می شود.در انسان، توده چربی می تواند با ایجاد یک سد عایق در اطراف پوسته بدن، اتلاف گرما را کاهش دهد، و پیشنهاد شده است که توده چربی برای عایق حرارتی در موش، کاهش نقطه حرارتی و کاهش حساسیت دما در زیر نقطه خنثی حرارتی مهم است. شیب منحنی).دمای محیط در مقایسه با EE)12.مطالعه ما برای ارزیابی مستقیم این رابطه فرضی طراحی نشده بود زیرا داده‌های ترکیب بدن 9 روز قبل از جمع‌آوری داده‌های مصرف انرژی جمع‌آوری شد و به دلیل اینکه توده چربی در طول مطالعه ثابت نبود.با این حال، از آنجایی که وزن طبیعی موش‌ها و موش‌های DIO در دمای 30 درجه سانتی‌گراد نسبت به 22 درجه سانتی‌گراد 30 درصد EE کمتری دارند، علی‌رغم تفاوت حداقل 5 برابری در توده چربی، داده‌های ما نشان نمی‌دهد که چاقی باید عایق اولیه باشد.فاکتور، حداقل نه در محدوده دمایی مورد بررسی.این مطابق با سایر مطالعاتی است که برای بررسی این موضوع بهتر طراحی شده اند4،24.در این مطالعات، اثر عایق چاقی کم بود، اما مشخص شد که خز 30 تا 50 درصد از کل عایق حرارتی را فراهم می کند.با این حال، در موش‌های مرده، هدایت حرارتی بلافاصله پس از مرگ حدود 450 درصد افزایش یافته است، که نشان می‌دهد که اثر عایق خز برای عملکرد مکانیسم‌های فیزیولوژیکی، از جمله انقباض عروق، ضروری است.علاوه بر تفاوت گونه ای در خز بین موش و انسان، اثر عایق ضعیف چاقی در موش نیز ممکن است تحت تأثیر ملاحظات زیر باشد: عامل عایق توده چربی انسان عمدتاً توسط توده چربی زیر جلدی (ضخامت) واسطه می شود.به طور معمول در جوندگان کمتر از 20 درصد کل چربی حیوانی28.علاوه بر این، توده چربی کل ممکن است حتی یک معیار غیربهینه برای عایق حرارتی یک فرد نباشد، زیرا استدلال شده است که بهبود عایق حرارتی با افزایش اجتناب ناپذیر سطح (و در نتیجه افزایش اتلاف حرارت) با افزایش توده چربی جبران می شود..
در موش‌های با وزن طبیعی، غلظت پلاسمایی ناشتا TG، 3-HB، کلسترول، HDL، ALT و AST تقریباً به مدت 5 هفته در دماهای مختلف تغییر نکرد، احتمالاً به این دلیل که موش‌ها در همان حالت تعادل انرژی بودند.از نظر وزن و ترکیب بدن مانند پایان مطالعه بودند.مطابق با شباهت در توده چربی، همچنین هیچ تفاوتی در سطح لپتین پلاسما و همچنین در انسولین ناشتا، پپتید C و گلوکاگون وجود نداشت.سیگنال های بیشتری در موش های DIO پیدا شد.اگرچه موش‌های 22 درجه سانتی‌گراد نیز در این حالت تعادل منفی انرژی نداشتند (با افزایش وزن)، در پایان مطالعه نسبت به موش‌هایی که در دمای 30 درجه سانتی‌گراد پرورش یافته بودند کمبود انرژی نسبتاً بیشتری داشتند، در شرایطی مانند کتون های بالاتولید توسط بدن (3-GB) و کاهش غلظت گلیسرول و TG در پلاسما.با این حال، به نظر نمی‌رسد که تفاوت‌های وابسته به دما در لیپولیز نتیجه تغییرات ذاتی در چربی اپیدیدیم یا مغبنی باشد، مانند تغییرات در بیان لیپاز پاسخ‌دهنده به آدیپوهورمون، زیرا FFA و گلیسرول آزاد شده از چربی استخراج‌شده از این انبارها بین دما هستند. گروه ها شبیه یکدیگر هستند.اگرچه ما در مطالعه کنونی تون سمپاتیک را بررسی نکردیم، دیگران دریافته‌اند که آن (بر اساس ضربان قلب و فشار متوسط ​​شریانی) به طور خطی با دمای محیط در موش‌ها مرتبط است و تقریباً در 30 درجه سانتی‌گراد کمتر از 22 درجه سانتی‌گراد است. بنابراین، تفاوت های وابسته به دما در تون سمپاتیک ممکن است در مطالعه ما نقشی در لیپولیز داشته باشد، اما از آنجایی که افزایش تون سمپاتیک به جای مهار لیپولیز، باعث تحریک لیپولیز می شود، مکانیسم های دیگر ممکن است با این کاهش در موش های کشت شده مقابله کنند.نقش بالقوه در تجزیه چربی بدندمای اتاق.علاوه بر این، بخشی از اثر تحریکی تون سمپاتیک بر لیپولیز به‌طور غیرمستقیم با مهار شدید ترشح انسولین انجام می‌شود، که تأثیر مکمل‌سازی قطع کننده انسولین را بر لیپولیز برجسته می‌کند، اما در مطالعه ما، انسولین پلاسما ناشتا و تون سمپاتیک پپتید C در دماهای مختلف برای تغییر لیپولیز کافی نیست.در عوض، متوجه شدیم که تفاوت در وضعیت انرژی به احتمال زیاد عامل اصلی این تفاوت‌ها در موش‌های DIO است.دلایل زمینه‌ای که منجر به تنظیم بهتر غذای مصرفی با EE در موش‌های با وزن طبیعی می‌شود، نیاز به مطالعه بیشتر دارد.با این حال، به طور کلی، دریافت غذا توسط نشانه های هموستاتیک و لذت جویی کنترل می شود 31،32،33.اگرچه بحث در مورد اینکه کدام یک از این دو سیگنال از نظر کمی مهمتر است وجود دارد، اما به خوبی شناخته شده است که مصرف طولانی مدت غذاهای پرچرب منجر به رفتارهای غذایی مبتنی بر لذت بیشتر می شود که تا حدی با آن ارتباطی ندارد. هموستاز.- مصرف غذای تنظیم شده 34،35،36.بنابراین، افزایش رفتار تغذیه لذت‌بخش موش‌های DIO تحت درمان با 45% HFD ممکن است یکی از دلایلی باشد که این موش‌ها مصرف غذا را با EE متعادل نمی‌کنند.جالب توجه است، تفاوت در اشتها و هورمون‌های تنظیم‌کننده قند خون نیز در موش‌های DIO کنترل‌شده با درجه حرارت مشاهده شد، اما در موش‌های با وزن نرمال مشاهده نشد.در موش‌های DIO، سطح لپتین پلاسما با دما افزایش یافت و سطح گلوکاگون با دما کاهش یافت.اینکه تا چه اندازه دما می تواند مستقیماً بر این تفاوت ها تأثیر بگذارد مستحق مطالعه بیشتر است، اما در مورد لپتین، تعادل نسبی منفی انرژی و در نتیجه کاهش توده چربی در موش ها در دمای 22 درجه سانتی گراد قطعاً نقش مهمی ایفا می کند، زیرا توده چربی و لپتین پلاسما همبستگی زیاد37.با این حال، تفسیر سیگنال گلوکاگون گیج کننده تر است.همانند انسولین، ترشح گلوکاگون به شدت با افزایش تون سمپاتیک مهار شد، اما بالاترین تن سمپاتیک در گروه 22 درجه سانتیگراد پیش‌بینی شد که بالاترین غلظت گلوکاگون پلاسما را داشتند.انسولین یکی دیگر از تنظیم کننده های قوی گلوکاگون پلاسما است و مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 به شدت با هیپرگلوکاگونمی ناشتا و پس از غذا مرتبط است.با این حال، موش‌های DIO در مطالعه ما نیز به انسولین حساس نبودند، بنابراین این نیز نمی‌تواند عامل اصلی در افزایش سیگنال‌دهی گلوکاگون در گروه 22 درجه سانتی‌گراد باشد.محتوای چربی کبد نیز به طور مثبت با افزایش غلظت گلوکاگون پلاسما مرتبط است که مکانیسم های آن ممکن است به نوبه خود شامل مقاومت به گلوکاگون کبدی، کاهش تولید اوره، افزایش غلظت اسید آمینه در گردش و افزایش ترشح گلوکاگون تحریک شده توسط اسید آمینه باشد. 42.با این حال، از آنجایی که غلظت قابل استخراج گلیسرول و TG بین گروه های دمایی در مطالعه ما متفاوت نبود، این نیز نمی تواند یک عامل بالقوه در افزایش غلظت پلاسما در گروه 22 درجه سانتی گراد باشد.تری یدوتیرونین (T3) نقش مهمی در میزان متابولیک کلی و شروع دفاع متابولیک در برابر هیپوترمی ایفا می کند.بنابراین، غلظت T3 پلاسما، که احتمالاً توسط مکانیسم‌های با واسطه مرکزی کنترل می‌شود، در موش‌ها و انسان‌ها در شرایط کمتر از دمای خنثی، 45،46 افزایش می‌یابد، اگرچه این افزایش در انسان کمتر است، که بیشتر مستعد موش است.این با از دست دادن گرما به محیط سازگار است.ما غلظت T3 پلاسما را در مطالعه فعلی اندازه‌گیری نکردیم، اما غلظت‌ها ممکن است در گروه 30 درجه سانتی‌گراد کمتر بوده باشد، که ممکن است تأثیر این گروه را بر سطح گلوکاگون پلاسما توضیح دهد، همانطور که ما (شکل 5a به‌روزرسانی شده) و دیگران نشان داده‌ایم که T3 گلوکاگون پلاسما را به صورت وابسته به دوز افزایش می دهد.گزارش شده است که هورمون های تیروئید بیان FGF21 را در کبد القا می کنند.مانند گلوکاگون، غلظت FGF21 پلاسما نیز با غلظت T3 پلاسما افزایش یافت (شکل تکمیلی 5b و مرجع 48)، اما در مقایسه با گلوکاگون، غلظت FGF21 پلاسما در مطالعه ما تحت تأثیر دما قرار نگرفت.دلایل زمینه‌ای برای این اختلاف نیاز به مطالعه بیشتر دارد، اما القای FGF21 مبتنی بر T3 باید در سطوح بالاتر قرار گرفتن در معرض T3 در مقایسه با پاسخ گلوکاگون مبتنی بر T3 رخ دهد (شکل تکمیلی 5b).
نشان داده شده است که HFD به شدت با اختلال در تحمل گلوکز و مقاومت به انسولین (نشانگرها) در موش هایی که در دمای 22 درجه سانتی گراد پرورش یافته اند، مرتبط است.با این حال، HFD با اختلال تحمل گلوکز یا مقاومت به انسولین در هنگام رشد در یک محیط گرما خنثی (که در اینجا به عنوان 28 درجه سانتیگراد تعریف شده است) ارتباط نداشت.در مطالعه ما، این رابطه در موش‌های DIO تکرار نشد، اما موش‌ها با وزن طبیعی در دمای 30 درجه سانتی‌گراد به طور قابل‌توجهی تحمل گلوکز را بهبود دادند.دلیل این تفاوت مستلزم مطالعه بیشتر است، اما ممکن است تحت تأثیر این واقعیت باشد که موش‌های DIO در مطالعه ما مقاوم به انسولین بودند، با غلظت پپتید C پلاسمایی ناشتا و غلظت انسولین 12 تا 20 برابر بیشتر از موش‌های با وزن طبیعی.و در خون با معده خالی.غلظت گلوکز در حدود 10 میلی‌مولار (حدود 6 میلی‌مولار در وزن طبیعی بدن)، که به نظر می‌رسد دریچه‌ای کوچک برای هرگونه اثرات مفید بالقوه قرار گرفتن در معرض شرایط حرارتی برای بهبود تحمل گلوکز باقی می‌گذارد.یک عامل گیج کننده احتمالی این است که، به دلایل عملی، OGTT در دمای اتاق انجام می شود.بنابراین، موش‌هایی که در دمای بالاتر قرار گرفتند، شوک سرمای ملایمی را تجربه کردند که ممکن است بر جذب / پاکسازی گلوکز تأثیر بگذارد.با این حال، بر اساس غلظت‌های مشابه گلوکز خون ناشتا در گروه‌های دمایی مختلف، تغییرات دمای محیط ممکن است تأثیر قابل‌توجهی بر نتایج نداشته باشد.
همانطور که قبلاً ذکر شد، اخیراً تأکید شده است که افزایش دمای اتاق ممکن است برخی از واکنش‌ها به استرس سرما را کاهش دهد، که ممکن است قابلیت انتقال داده‌های موش به انسان را زیر سؤال ببرد.با این حال، مشخص نیست که دمای مطلوب برای نگهداری موش ها برای تقلید از فیزیولوژی انسان چیست.پاسخ به این سوال نیز می تواند متاثر از رشته تحصیلی و نقطه پایانی مورد مطالعه باشد.یک مثال از این موضوع تأثیر رژیم غذایی بر تجمع چربی کبد، تحمل گلوکز و مقاومت به انسولین است.از نظر مصرف انرژی، برخی از محققان بر این باورند که گرما خنثی بودن دمای بهینه برای پرورش است، زیرا انسان برای حفظ دمای هسته بدن خود به انرژی اضافی کمی نیاز دارد و دمای یک دور برای موش های بالغ را 30 درجه سانتیگراد 7،10 تعریف می کنند.سایر محققان بر این باورند که دمایی قابل مقایسه با دمایی که انسان معمولاً با موش‌های بالغ روی یک زانو تجربه می‌کند، 23 تا 25 درجه سانتی‌گراد است، زیرا آنها دریافتند دمای خنثی 26 تا 28 درجه سانتی‌گراد و بر اساس دمای پایین‌تر انسان در حدود 3 درجه سانتی‌گراد است.دمای بحرانی پایین‌تر آنها، که در اینجا به عنوان 23 درجه سانتیگراد تعریف شده است، کمی 8.12 است.مطالعه ما با چندین مطالعه دیگر مطابقت دارد که بیان می‌کنند خنثی حرارتی در دمای 26-28 درجه سانتی گراد، 7، 10، 11، 24، 25 به دست نمی‌آید، که نشان می‌دهد دمای 23-25 ​​درجه سانتی‌گراد بسیار کم است.یکی دیگر از عوامل مهمی که باید در مورد دمای اتاق و دمای خنثی در موش ها در نظر گرفت، مسکن تک یا گروهی است.هنگامی که موش‌ها به‌جای انفرادی، در گروه‌ها قرار گرفتند، مانند مطالعه ما، حساسیت دما کاهش یافت، احتمالاً به دلیل ازدحام حیوانات.با این حال، زمانی که از سه گروه استفاده شد، دمای اتاق هنوز کمتر از LTL 25 بود.شاید مهمترین تفاوت بین گونه ای در این زمینه اهمیت کمی فعالیت BAT به عنوان دفاعی در برابر هیپوترمی باشد.بنابراین، در حالی که موش‌ها تا حد زیادی از دست دادن کالری بالاتر خود را با افزایش فعالیت BAT، که بیش از ۶۰ درصد EE در دمای ۵ درجه سانتی‌گراد است، جبران کردند، ۵۱،۵۲ سهم فعالیت BAT انسانی در EE به‌طور قابل‌توجهی بیشتر و بسیار کمتر بود.بنابراین، کاهش فعالیت BAT ممکن است راه مهمی برای افزایش ترجمه انسانی باشد.تنظیم فعالیت BAT پیچیده است اما اغلب توسط اثرات ترکیبی تحریک آدرنرژیک، هورمون های تیروئید و بیان UCP114،54،55،56،57 واسطه می شود.داده‌های ما نشان می‌دهد که برای تشخیص تفاوت‌ها در بیان ژن‌های BAT مسئول عملکرد/فعال‌سازی، دما باید در مقایسه با موش‌ها در دمای ۲۲ درجه سانتی‌گراد به بالای ۲۷.۵ درجه سانتی‌گراد افزایش یابد.با این حال، تفاوت‌های یافت شده بین گروه‌ها در دمای 30 و 22 درجه سانتی‌گراد همیشه نشان‌دهنده افزایش فعالیت BAT در گروه 22 درجه سانتی‌گراد نبود، زیرا Ucp1، Adrb2 و Vegf-a در گروه 22 درجه سانتی‌گراد کاهش یافت.علت اصلی این نتایج غیرمنتظره باید مشخص شود.یک احتمال این است که افزایش بیان آنها ممکن است سیگنال افزایش دمای اتاق را منعکس نکند، بلکه یک اثر حاد حرکت آنها از 30 درجه سانتیگراد به 22 درجه سانتیگراد در روز حذف است (موشها 5 تا 10 دقیقه قبل از بلند شدن این حالت را تجربه کردند). .).
محدودیت کلی مطالعه ما این است که ما فقط موش های نر را مطالعه کردیم.تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که جنسیت ممکن است در نشانه‌های اولیه ما مورد توجه قرار گیرد، زیرا موش‌های ماده تک زانو به دلیل هدایت حرارتی بالاتر و حفظ دمای مرکزی به شدت کنترل‌شده‌تر به دما حساس‌تر هستند.علاوه بر این، موش‌های ماده (در HFD) ارتباط بیشتری بین دریافت انرژی با EE در دمای 30 درجه سانتی‌گراد در مقایسه با موش‌های نر که موش‌های همجنس بیشتری مصرف کردند (در این مورد 20 درجه سانتی‌گراد) نشان دادند.بنابراین، در موش‌های ماده، تأثیر محتوای ساب‌ترمونترال بیشتر است، اما الگوی مشابهی با موش‌های نر دارد.در مطالعه خود، ما بر روی موش‌های نر تک زانو تمرکز کردیم، زیرا این شرایطی است که تحت آن اکثر مطالعات متابولیک بررسی EE انجام می‌شود.یکی دیگر از محدودیت‌های مطالعه ما این بود که موش‌ها در طول مطالعه از یک رژیم غذایی استفاده می‌کردند، که از مطالعه اهمیت دمای اتاق برای انعطاف‌پذیری متابولیک جلوگیری می‌کرد (که با تغییرات RER برای تغییرات رژیم غذایی در ترکیبات مختلف درشت مغذی اندازه‌گیری می‌شد).در موش‌های ماده و نر در دمای 20 درجه سانتی‌گراد در مقایسه با موش‌های مربوطه در دمای 30 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شوند.
در نتیجه، مطالعه ما نشان می‌دهد که مانند سایر مطالعات، موش‌های دور 1 با وزن طبیعی بالاتر از دمای پیش‌بینی‌شده 27.5 درجه سانتی‌گراد هستند.علاوه بر این، مطالعه ما نشان می‌دهد که چاقی یک عامل عایق اصلی در موش‌های با وزن طبیعی یا DIO نیست، و در نتیجه نسبت‌های دما: EE مشابهی در موش‌های DIO و وزن طبیعی دارد.در حالی که مصرف غذای موش‌های با وزن طبیعی با EE مطابقت داشت و بنابراین وزن بدن ثابتی را در کل محدوده دمایی حفظ کرد، مصرف غذای موش‌های DIO در دماهای مختلف یکسان بود و در نتیجه نسبت موش‌ها در دمای 30 درجه سانتی‌گراد بالاتر بود. .در دمای 22 درجه سانتیگراد وزن بیشتری به دست آورد.به طور کلی، مطالعات سیستماتیکی که اهمیت بالقوه زندگی در دمای پایین تر از دماهای خنثی را بررسی می کنند، به دلیل تحمل پذیری ضعیف اغلب مشاهده شده بین مطالعات موش و انسان، ضروری هستند.به عنوان مثال، در مطالعات چاقی، توضیح جزئی برای ترجمه پذیری ضعیف تر ممکن است به این دلیل باشد که مطالعات کاهش وزن موش معمولاً بر روی حیواناتی با استرس نسبتاً سرد انجام می شود که به دلیل افزایش EE آنها در دمای اتاق نگهداری می شوند.کاهش وزن اغراق آمیز در مقایسه با وزن بدن مورد انتظار یک فرد، به ویژه اگر مکانیسم اثر به افزایش EE با افزایش فعالیت BAP بستگی داشته باشد، که در دمای اتاق فعال تر از 30 درجه سانتیگراد است.
مطابق با قانون آزمایشی حیوانات دانمارک (1987) و مؤسسه ملی بهداشت (انتشار شماره 85-23) و کنوانسیون اروپایی برای حفاظت از مهره داران مورد استفاده برای اهداف آزمایشی و علمی (شورای اروپا شماره 123، استراسبورگ) ، 1985).
موش‌های نر بیست هفته‌ای C57BL/6J از Janvier Saint Berthevin Cedex، فرانسه به‌دست آمدند و به‌طور آزاد غذای استاندارد (Altromin 1324) و آب (~22 درجه سانتی‌گراد) پس از چرخه نور: تاریکی 12:12 ساعت به آنها داده شد.دمای اتاق.موش‌های نر DIO (20 هفته) از همان تامین‌کننده به‌دست آمدند و به طور آزاد به رژیم غذایی پرچرب 45 درصد (Cat. No. D12451, Research Diet Inc., NJ, USA) و آب تحت شرایط پرورش داده شد.موش ها یک هفته قبل از شروع مطالعه با محیط سازگار شدند.دو روز قبل از انتقال به سیستم کالریمتری غیرمستقیم، موش‌ها وزن شدند، تحت اسکن MRI (EchoMRITM, TX, USA) قرار گرفتند و به چهار گروه مربوط به وزن بدن، چربی و وزن طبیعی بدن تقسیم شدند.
یک نمودار گرافیکی از طرح مطالعه در شکل 8 نشان داده شده است. موش ها به یک سیستم کالریمتری غیرمستقیم بسته و کنترل شده با دما در Sable Systems Internationals (نوادا، ایالات متحده آمریکا)، که شامل مانیتورهای کیفیت غذا و آب و یک قاب Promethion BZ1 بود منتقل شدند. سطوح فعالیت با اندازه گیری شکست های تیر.XYZ.موش‌ها (8=n) به‌صورت جداگانه در دمای 22، 25، 27.5 یا 30 درجه سانتی‌گراد با استفاده از بستر اما بدون سرپناه و مواد تودرتو در چرخه نور: تاریکی 12:12 ساعته (نور: 06:00 تا 18:00) قرار گرفتند. .2500 میلی لیتر در دقیقهموش ها به مدت 7 روز قبل از ثبت نام سازگار شدند.ضبط چهار روز متوالی جمع آوری شد.پس از آن، موش ها به مدت 12 روز دیگر در دماهای مربوطه در 25، 27.5 و 30 درجه سانتیگراد نگهداری شدند و پس از آن، کنسانتره سلولی به شرح زیر اضافه شد.در همین حال، گروه‌هایی از موش‌ها که در دمای 22 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شدند، دو روز دیگر (برای جمع‌آوری داده‌های پایه جدید) در این دما نگهداری شدند و سپس در ابتدای فاز نوری، درجه حرارت در مراحل 2 درجه سانتی‌گراد افزایش یافت. 06:00) تا رسیدن به 30 درجه سانتیگراد پس از آن دما به 22 درجه سانتیگراد کاهش یافت و برای دو روز دیگر اطلاعات جمع آوری شد.پس از دو روز دیگر ثبت در دمای 22 درجه سانتی گراد، پوست ها در تمام دماها به تمام سلول ها اضافه شدند و جمع آوری داده ها در روز دوم (روز 17) و به مدت سه روز آغاز شد.پس از آن (روز 20)، مواد تودرتو (8-10 گرم) در شروع چرخه نور (06:00) به تمام سلول ها اضافه شد و داده ها برای سه روز دیگر جمع آوری شد.بنابراین، در پایان مطالعه، موش‌هایی که در دمای 22 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شوند به مدت 21/33 روز در این دما و در 8 روز گذشته در دمای 22 درجه سانتی‌گراد نگهداری می‌شوند، در حالی که موش‌ها در دماهای دیگر به مدت 33 روز در این دما نگهداری می‌شوند./33 روز.موش ها در طول دوره مطالعه تغذیه شدند.
موش‌ها با وزن طبیعی و DIO همان روش‌های مطالعه را دنبال کردند.در روز 9-، موش‌ها وزن شدند، MRI اسکن شدند و به گروه‌هایی تقسیم شدند که از نظر وزن و ترکیب بدن قابل مقایسه بودند.در روز هفتم، موش ها به یک سیستم کالریمتری غیرمستقیم با دمای بسته که توسط SABLE Systems International (نوادا، ایالات متحده آمریکا) ساخته شده بود، منتقل شدند.موش ها به صورت جداگانه با بستر اما بدون مواد آشیانه یا پناهگاه قرار گرفتند.دما روی 22، 25، 27.5 یا 30 درجه سانتی گراد تنظیم شده است.پس از یک هفته سازگاری (روزهای 7- تا 0، حیوانات مزاحم نشدند)، داده ها در چهار روز متوالی (روزهای 0-4، داده های نشان داده شده در شکل های 1، 2، 5) جمع آوری شد.پس از آن، موش های نگهداری شده در دمای 25، 27.5 و 30 درجه سانتی گراد تا روز هفدهم در شرایط ثابت نگهداری شدند.در همان زمان، درجه حرارت در گروه 22 درجه سانتی گراد در فواصل 2 درجه سانتی گراد یک روز در میان با تنظیم چرخه دما (06:00 ساعت) در ابتدای قرار گرفتن در معرض نور افزایش یافت (داده ها در شکل 1 نشان داده شده است). .در روز 15، دما به 22 درجه سانتیگراد کاهش یافت و دو روز داده برای ارائه داده های پایه برای تیمارهای بعدی جمع آوری شد.پوست در روز 17 به همه موش ها اضافه شد و مواد لانه سازی در روز 20 اضافه شد (شکل 5).در روز بیست و سوم، موش‌ها وزن شدند و تحت اسکن MRI قرار گرفتند و سپس به مدت 24 ساعت تنها ماندند.در روز 24، موش ها از ابتدای دوره نوری (06:00) ناشتا بودند و OGTT (2 گرم بر کیلوگرم) در ساعت 12:00 (6-7 ساعت ناشتا) دریافت کردند.پس از آن، موش ها به شرایط SABLE مربوطه خود بازگردانده شدند و در روز دوم (روز 25) معدوم شدند.
موش‌های DIO (8=n) از همان پروتکل موش‌های با وزن معمولی پیروی کردند (همانطور که در بالا و در شکل 8 توضیح داده شد).موش ها 45% HFD را در طول آزمایش مصرف انرژی حفظ کردند.
VO2 و VCO2، و همچنین فشار بخار آب، در فرکانس 1 هرتز با ثابت زمانی سلول 2.5 دقیقه ثبت شد.غذا و آب مصرفی با ثبت مداوم (1 هرتز) وزن سطل های غذا و آب جمع آوری شد.مانیتور کیفیت مورد استفاده وضوح 0.002 گرم را گزارش کرد.سطوح فعالیت با استفاده از یک نمایشگر آرایه پرتو XYZ 3D ثبت شد، داده ها با وضوح داخلی 240 هرتز جمع آوری شد و در هر ثانیه گزارش شد تا کل مسافت طی شده (m) با وضوح مکانی موثر 0.25 سانتی متر را تعیین کند.داده ها با Sable Systems Macro Interpreter نسخه 2.41، محاسبه EE و RER و فیلتر کردن مقادیر پرت (به عنوان مثال، رویدادهای وعده غذایی نادرست) پردازش شد.مفسر ماکرو طوری پیکربندی شده است که داده های خروجی را برای تمام پارامترها هر پنج دقیقه یکبار تولید کند.
علاوه بر تنظیم EE، دمای محیط ممکن است سایر جنبه‌های متابولیسم، از جمله متابولیسم گلوکز پس از غذا را نیز با تنظیم ترشح هورمون‌های متابولیسم‌کننده گلوکز تنظیم کند.برای آزمایش این فرضیه، ما در نهایت یک مطالعه دمای بدن را با تحریک موش‌های با وزن طبیعی با بار گلوکز خوراکی DIO (2 گرم بر کیلوگرم) تکمیل کردیم.روش ها به طور مفصل در مواد اضافی توضیح داده شده است.
در پایان مطالعه (روز 25)، موش‌ها به مدت 3-2 ساعت ناشتا (از ساعت 06:00) ناشتا بودند، با ایزوفلوران بیهوش شدند و با رگ‌گیری پس‌اوربیتال به طور کامل خونریزی کردند.کمیت لیپیدها و هورمون ها و لیپیدهای پلاسما در کبد در مواد تکمیلی توضیح داده شده است.
برای بررسی اینکه آیا دمای پوسته باعث ایجاد تغییرات ذاتی در بافت چربی موثر بر لیپولیز می شود، بافت چربی اینگوینال و اپیدیدیم پس از آخرین مرحله خونریزی مستقیماً از موش جدا شد.بافت‌ها با استفاده از روش لیپولیز ex vivo که در روش‌های تکمیلی شرح داده شده است، پردازش شدند.
بافت چربی قهوه ای (BAT) در روز پایان مطالعه جمع آوری شد و همانطور که در روش های تکمیلی توضیح داده شد پردازش شد.
داده ها به صورت میانگین ± SEM ارائه می شوند.نمودارها در GraphPad Prism 9 (La Jolla، CA) ایجاد شدند و گرافیک ها در Adobe Illustrator (Adobe Systems Incorporated, San Jose, CA) ویرایش شدند.معنی‌داری آماری در GraphPad Prism ارزیابی شد و با آزمون t زوجی، اندازه‌گیری‌های مکرر آنالیز واریانس یک‌طرفه/دوطرفه و سپس آزمون مقایسه‌های چندگانه توکی، یا آنالیز واریانس یک‌طرفه بدون جفت و در صورت نیاز با آزمون مقایسه‌های چندگانه توکی مورد آزمایش قرار گرفت.توزیع گاوسی داده ها با آزمون نرمال بودن D'Agostino-Pearson قبل از آزمایش تأیید شد.اندازه نمونه در بخش مربوطه از بخش "نتایج" و همچنین در افسانه نشان داده شده است.تکرار به عنوان هر اندازه گیری بر روی یک حیوان (در داخل بدن یا روی یک نمونه بافت) تعریف می شود.از نظر تکرارپذیری داده ها، ارتباط بین مصرف انرژی و دمای مورد در چهار مطالعه مستقل با استفاده از موش های مختلف با طرح مطالعه مشابه نشان داده شد.
پروتکل های آزمایشی دقیق، مواد و داده های خام بر اساس درخواست معقول از نویسنده اصلی Rune E. Kuhre در دسترس هستند.این مطالعه معرف‌های منحصربه‌فرد جدید، رده‌های حیوانی/سلولی تراریخته یا داده‌های توالی‌یابی تولید نکرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد طراحی مطالعه، چکیده گزارش تحقیقات طبیعت را که به این مقاله پیوند داده شده است، ببینید.
همه داده ها یک نمودار را تشکیل می دهند.1-7 در مخزن پایگاه داده Science به شماره دسترسی: 1253.11.sciencedb.02284 یا https://doi.org/10.57760/sciencedb.02284 سپرده شد.داده های نشان داده شده در ESM ممکن است پس از آزمایش منطقی به Rune E Kuhre ارسال شود.
حیوانات آزمایشگاهی به عنوان مدل‌های جایگزین چاقی انسانی. حیوانات آزمایشگاهی به عنوان مدل‌های جایگزین چاقی انسانی.نیلسون کی، راون کی، یانگ اف اف، لارسن MO.و Tang-Christensen M. حیوانات آزمایشگاهی به عنوان مدل های جایگزین چاقی انسانی. Nilsson، C.، Raun، K.، Yan، FF، Larsen، MO & Tang-Christensen، M. 实验动物作为人类肥胖的替代模型。 Nilsson, C., Raun, K., Yan, FF, Larsen, MO & Tang-Christensen, M. حیوانات آزمایشی به عنوان یک مدل جایگزین برای انسان.نیلسون کی، راون کی، یانگ اف اف، لارسن MO.و Tang-Christensen M. حیوانات آزمایشگاهی به عنوان مدل های جایگزین چاقی در انسان.داروسازی Acta.جرم 33، 173-181 (2012).
Gilpin، DA محاسبه ثابت Mie جدید و تعیین تجربی اندازه سوختگی.برنز 22، 607-611 (1996).
گوردون، اس جی سیستم تنظیم حرارت موش: پیامدهای آن برای انتقال داده های زیست پزشکی به انسان.فیزیولوژیرفتار - اخلاق.179، 55-66 (2017).
Fischer, AW, Csikasz, RI, von Essen, G., Cannon, B. & Nedergaard, J. بدون اثر عایق چاقی. Fischer, AW, Csikasz, RI, von Essen, G., Cannon, B. & Nedergaard, J. بدون اثر عایق چاقی.Fischer AW، Chikash RI، von Essen G.، Cannon B. و Nedergaard J. بدون اثر جداسازی چاقی. Fischer، AW، Csikasz، RI، von Essen، G.، Cannon، B. & Nedergaard، J. 肥胖没有绝缘作用. فیشر، AW، سیکاش، RI، فون اسن، جی.، کانن، بی و ندرگارد، جی. Fischer، AW، Csikasz، RI، von Essen، G.، Cannon، B. & Nedergaard، J. Fischer, AW, Csikasz, RI, von Essen, G., Cannon, B. & Nedergaard, J. چاقی هیچ اثر جداسازی ندارد.آره.جی فیزیولوژی.غدد درون ریزمتابولیسم311, E202–E213 (2016).
لی، پی و همکارانبافت چربی قهوه ای سازگار با دما، حساسیت به انسولین را تعدیل می کند.Diabetes 63, 3686-3698 (2014).
ناخون، کی جی و همکاران.دمای بحرانی پایین تر و گرمازایی ناشی از سرما با وزن بدن و میزان متابولیسم پایه در افراد لاغر و دارای اضافه وزن رابطه معکوس داشت.J. به گرمی.زیست شناسی69، 238-248 (2017).
Fischer, AW, Cannon, B. & Nedergaard, J. دمای مسکن بهینه برای موش ها برای تقلید از محیط حرارتی انسان: یک مطالعه تجربی. Fischer, AW, Cannon, B. & Nedergaard, J. دمای مسکن بهینه برای موش ها برای تقلید از محیط حرارتی انسان: یک مطالعه تجربی.Fischer, AW, Cannon, B., and Nedergaard, J. دمای خانه بهینه برای موش ها برای تقلید از محیط حرارتی انسان: یک مطالعه تجربی. فیشر، AW، کانن، بی و ندرگارد، جی. فیشر، AW، کانن، بی و ندرگارد، جی.Fisher AW، Cannon B. و Nedergaard J. دمای مسکن بهینه برای موش‌هایی که محیط حرارتی انسان را شبیه‌سازی می‌کنند: یک مطالعه تجربی.مور.متابولیسم7، 161–170 (2018).
Keijer, J., Li, M. & Speakman, JR بهترین دمای محفظه برای ترجمه آزمایشات موش به انسان چیست؟ Keijer, J., Li, M. & Speakman, JR بهترین دمای محفظه برای ترجمه آزمایشات موش به انسان چیست؟Keyer J، Lee M و Speakman JR بهترین دمای اتاق برای انتقال آزمایشات موش به انسان چیست؟ Keijer، J.، Li، M. و Speakman، JR. Keijer، J.، Li، M. و Speakman، JRKeyer J، Lee M و Speakman JR دمای پوسته بهینه برای انتقال آزمایشات موش به انسان چقدر است؟مور.متابولیسم25، 168–176 (2019).
موش‌های Seeley، RJ و MacDougald، OA به عنوان مدل‌های تجربی برای فیزیولوژی انسان: زمانی که چندین درجه در دمای مسکن اهمیت دارد. موش‌های Seeley، RJ و MacDougald، OA به عنوان مدل‌های تجربی برای فیزیولوژی انسان: زمانی که چندین درجه در دمای مسکن اهمیت دارد. Seeley، RJ & MacDougald، OA. سیلی، آر جی و مک‌دوگالد، موش‌های OA به عنوان مدل‌های تجربی برای فیزیولوژی انسان: زمانی که چند درجه در یک خانه تفاوت ایجاد می‌کند. Seeley، RJ & MacDougald، OA. Seeley، RJ & MacDougald، OA Mыshi Seeley، RJ & MacDougald، OA به عنوان مدل فیزیکولوژیکی برای تجربه: موش های Seeley، RJ و MacDougald، OA به عنوان یک مدل تجربی از فیزیولوژی انسان: زمانی که چند درجه دمای اتاق اهمیت دارد.متابولیسم ملی3، 443-445 (2021).
Fischer, AW, Cannon, B. & Nedergaard, J. پاسخ به این سوال "بهترین دمای محل برای ترجمه آزمایشات موش به انسان چیست؟" Fischer, AW, Cannon, B. & Nedergaard, J. پاسخ به این سوال "بهترین دمای محل برای ترجمه آزمایشات موش به انسان چیست؟" Fischer, AW, Cannon, B. & Nedergaard, J. به این سوال پاسخ دادند که بهترین دمای اتاق برای انتقال آزمایشات موش به انسان چیست؟ Fischer، AW، Cannon، B. & Nedergaard، J. فیشر، AW، کانن، بی و ندرگارد، جی.Fisher AW، Cannon B. و Nedergaard J. به این سوال پاسخ می دهند که "دمای پوسته بهینه برای انتقال آزمایشات موش به انسان چیست؟"بله: حرارتی.مور.متابولیسم26، 1-3 (2019).


زمان ارسال: اکتبر-28-2022